سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
من از نسل آفتابم
یادداشت ثابت - شنبه 92 اردیبهشت 1 :: 11:8 عصر ::  نویسنده : مریم

قسم به نور افشانی خورشید و قسم به هنگام آرامش شب،

 

که خدایت خشم ننموده و تو را ترک نگفته...

 

                                                                                    (قرآن کریم)




موضوع مطلب :
یکشنبه 92 اردیبهشت 1 :: 11:1 عصر ::  نویسنده : مریم

یادمه کوچولو بودم، خیییییییییلی کوچولو...    همیشه دوس داشتم اندازه ی اون

 

 جالباسی بشم که مامانم مانتو شلوار مدرسمو آویزونش می کرد.  مقنعه ی سفید

اتو کردمو که روش مروارید داشت.

 

وقتی حموم میرفتم مامانم با یه دستش منو بلند می کرد و میذاشت رو پاهاش تا

موهای نسکافه ای وبلندمو شونه کنه!

صمیمی ترین دوستم ستایش بود از حیاتشون واسم گردو میاورد و منم انگور می

 دادم بهش.

یه روز خنک من و ستایش رو صندلی عقب ماشین مامان نشستیم. می خواست ما

رو ببره پارک!

یه ژاکت صورتی تنم بود،پاهامون به کف ماشین نمی رسید. تو راه فقط جیغ زدیم و

خندیدیم تا مامانم مارو بغل کردو یکی یکی پایین گذاشتتمون. ما هم بلافاصله دویدیم

 سمت اون تپه هه،یه بلندی که از اون جا تموم پارک معلوم بود.

بچه های احمقی که تاب می خوردن،مامانای کودنی که با هم دیگه راجع به همدیگه

 چرت می گفتن!

منو ستایش به هم نگاه کردیم و بدون هیچ حرفی از رو تپه قل خردیم!

قل خوردیم جلوی صورتم آسمون و چمن و کلاه صورتی ژاکتم به نوبت میومدن تا من

 ببینمشون.

 

صورتی،چمن،آسمون

صورتی،چمن،آسمون

صورتی،چمن،آسمون

راستی راستی اون لحظه ها قشنگترین  لحظه ها بودن.

از دور یه صدای داد و بیداد مامانمو می شنیدم  اما می ارزید.

 

 بلند شدم، اومدم بیرون، دیگه قل نخوردم، پاهام به کف ماشین رسید، ستایش رفت

بلژیک، روسری سرم کردن،آرایش کردم،بعد از گرفتن مدرک دیپلم با بچه ها رفتیم

چالوس مثلا فارغ التحصیل شده بودیم.

 

خیلی شب توپی بود.

 

الان بهم خوش میگذره اما یه عالمه اشتباه دارم میدونی چرا؟

چون خیلی از اطرافیامو الکی، زیادی آدم حساب کردم و تحویلشون گرفتم اونام رودل

کردن و ریدن به هرچی.....

اما همیشه سعی می کنم به همه چی بخندم!  حتی به گریه ی خودم واسه حالا

 که دلم بچگیامومیخواد.

دلم اون آب خنک و اون چیپس و ماست موسیری رو که باهات با هلو نعنا و صدای

بلند خنده هامونخوردیمو می خواد!


یادته؟

انگار زمان وایساده بود.......

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




موضوع مطلب :

درباره وبلاگ


لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 0
  • بازدید دیروز: 0
  • کل بازدیدها: 2156